سفارش تبلیغ
صبا ویژن

روزهای زندگی همسر یک طلبه

روز جمعه خیلی کار داشتیم.

کارها رو تقسیم کردیم، یه سریش دونفره باید انجام می شد! یه سریش هم تقسیم کردیم بین من و«او»

محدثه خانم هم مخیّر شدند به انتخاب. دختر ها هم که کلا بابایی!

داشتم لباسهای شسته شده رو توی کمدها می ذاشتم که صدای پدر و دختر، توجه منو به خودش جلب کرد

«او» گفت: 10 منهای 10 چند میشه؟

میخواستم بگم حاجی جان! محدثه هنوز با مفهوم "منها" آشنا نیست قربونت برم!

ولی سکوت کردم! چون معتقدم اعمال یک نوع تربیت ولو غلط، بهتر از اعمال دو نوع تربیت درست و غلطه! و دوست ندارم باعث کاسته شدن شخصیت پدر برای بچه ها باشم! دود کم شدن اقتدار و حرمت پدر، اول از همه توی چشم خودم میره!

محدثه متعجب گفت: چی؟؟؟؟؟؟؟

- 10 منهای 10 چند میشه؟

- امممممممممممممممممممممممم بابا!!!!!!!!!!!!! شما هم "سؤالهای کلامی" میپرسید ها!

باور کنید نتونستم جلوی انفجار خنده ام رو بگیرم!


نوشته شده در یکشنبه 93/4/1ساعت 12:27 عصر توسط بانو نظرات ( ) |


Design By : Pichak